بامـدادی کـه تفـاوت نکند لیل و نهـار   

خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار   

که نه وقت است که در خانه بخفتی بیکار

بلبلان وقت گل آمد که  بنالند از شـوق  

نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار