چون عهده نمی شود کسی فردا راحالی خوش کن تو این دل شیدا را
می نوشا و نیابد ما را
از آمدن و رفتن ما سودی کووز تار وجود عمر ما پودی کودر چنبر چرخ جان چندین پاکانمیسوزد و خاک میشود دودی کو